زندگی در سردترین شهر جهان چگونه میگذرد؟
تاریخ انتشار: ۲۴ شهریور ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۱۰۹۲۳۱
به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، یاکوتسک شهری در شرق سیبری و مرکز جمهوری یاقوتستان روسیه است. از این شهر به عنوان سردترین شهر جهان یاد میشود، زیرا که دمای یاکوتسک در زمستان به ۶۰ درجه زیر صفر هم میرسد و سالانه ۱۵۰ تا ۲۰۰ نفر در این شهر به دلیل سرمازدگی و انجماد جان خود را از دست میدهند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این شهر که آب و هوایی شبه قطبی، زمستانی سرد و طولانی و تابستان کوتاه معتدل دارد، بزرگترین شهر بنا شده روی یک یخبندان در جهان است. یخبندان به وضعیت جوی گفته میشود که آب در مرحله نقطه انجماد یا زیر نقطهٔ انجماد باشد. یخبندان آب باعث خرد شدن سنگ و خاک میگردد. حجم آب بر اثر یخبندان حدود ۱۰ درصد افزایش یافته و فشار حاصله از افزایش حجم به خرد شدن سنگها میانجامد.
سرما، برف، کولاک و مه در تمامی یا بخش اعظمی از سال در این شهر وجود دارد و سبب شده ساکنان محلی به شیوهای خاص برای زندگی در این شرایط سخت دست یابند. آنها در فصل پاییز به دریاچههای پیرامون شهر رفته و قطعات بزرگ یخ را بریده و با خود به خانه میآورند تا در فصل زمستان که سیستم آبرسانی شهر از کار میافتد، یخها را اندک اندک آب کرده و از آنها به عنوان منبع تامین آب استفاده کنند. آنها همچنین ماشینهایشان را به صورت روشن در خیابان نگاه دارند، زیرا اگر ماشینی خاموش بماند، روشن کردن مجدد آن تقریبا غیرممکن است.
به دلیل سرمای کشنده یاکوتسک مردم سعی میکنند به سرعت کارهایی که بیرون خانه دارند را انجام داده تا زودتر به خانه برگردند. در بازار ماهی این شهر کسی از یخچال و فریزر استفاده نمیکند، زیرا که هوا به اندازه کافی برای یخ زدن ماهیها سرد است. مردم نیز ماهیها را کیلویی یا به شکل «متر مکعب ماهی» میخرند. این بدان معناست که تعدادی ماهی که در کنار هم و در یک قطعه یخ منجمد شدهاند، به صورت یک جا به فروش میروند.
یاکوتسک اگرچه بزرگترین شهر بنا شده روی یک یخبندان در جهان است، ولی هنوز در آن برای بسیاری از زیرساختهای مورد نیاز یک شهر، راهحلی اندیشیده نشده و به عنوان مثال سیستم آبرسانی آن در زمستان تقریبا از کار میافتد. به دلیل ساختار زمین در این شهر، لولههای گاز نه در زیر زمین بلکه به مانند کابلهای برق، روی هوا قرار دارند. در هنگام ساخت خانهها نیز، باید آنها روی یک بستر و قالب محافظ خاص ساخت، زیرا که گرمای درون خانه میتواند به ذوب شدن زمین زیر خانه و در نتیجه تخریب آن منجر شود.
به رغم دشواری زندگی، جمعیت این شهر روز به روز در حال افزایش است و در ۱۵ سال گذشته جمعیت آن دو برابر شده است. همزمان با افزایش جمعیت ساخت و ساز ساختمان نیز شکل تازه و مدرنی به خود گرفته و ساختمانهایی شیک که برق و گاز دارند نیز در این شهر در حال ساخته شدن هستند.
در این شهر و پیرامون آن منابع نفت و گاز و معادن طلا و الماس متعددی وجود دارد که زندگی سخت و دشوار در سرمای کشنده را اندکی برای شهروندان قابل تحملتر کردهاند.
منبع: العربیه
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: دانستنی ها خواندنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۱۰۹۲۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فرار زن جوان از دست مرد شیطانصفت | مرا به بیابانهای اطراف شهر کشاند و...
به گزارش همشهری آنلاین، زن ۳۹ ساله که مدعی بود فریب مردی شیطانصفت را خورده است، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید نواب صفوی مشهد گفت: پاییز سال ۸۷ بود که به همراه مادرم سوار خودروی شخصی مسافربر شدیم. بین راه راننده که مدام از آینه جلو به من نگاه میکرد ناگهان روی ترمز کوبید و مرا از مادرم خواستگاری کرد. من هم که آن زمان جوانی خام و بیتجربه بودم با این رفتار راننده بلافاصله عاشق شدم و به طور پنهانی با او ارتباط برقرارکردم.
من و حامد در نهایت با هم ازدواج کردیم ولی خیلی زود متوجه شدم او دست بزن دارد و با هر بهانه کوچکی مرا کتک میزد. با وجود این چارهای جز سوختن و ساختن نداشتم چراکه وضعیت اقتصادی خانوادهام بسیار ضعیف بود و نمیتوانستم دوباره به خانه پدرم بازگردم.
بیوه شدن دختر ۲۳ ساله در شب عروسیش | ۲۰ بار مچ شوهرم را با زنهای غریبه گرفتم پیدا شدن دختر فراری در کلانتری | عکسهای زننده دختر جوان در فضای مجازی | دخترم آبرویم را برده استحامد شبها دیر به خانه میآمد و درگیر مواد افیونی هم شده بود. حالا دیگر نهتنها هیچگونه عشق و محبتی بین ما وجود نداشت، بلکه او نمیتوانست مخارج زندگی را هم تامین کند. در این شرایط پسرم نیز به دنیا آمد و من برای هزینههای پزشکی و مخارج روزانه دچار مشکل شده بودم. به همین دلیل دیگر چارهای جز طلاق برایم باقی نماند و مجبور شدم پسرم را به پدرش بسپارم و از او جدا شوم.
وقتی به خانه پدرم برگشتم، هیچگونه حمایت مالی نداشتم. این بود که به یکی از شرکتهای خدماتی و نظافتی مراجعه کردم و آنها مرا برای نگهداری از یک زن کهنسال معرفی کردند. در همین روزها مادرم به دلیل ابتلا به بیماری کرونا جان سپرد و یک سال بعد هم پدرم را به دلیل کهولت سن از دست دادم.
در شرایط اسفباری قرار گرفته بودم که پسر بزرگ پیرزن پیشنهاد کرد در خانه آنها سکونت داشته باشم و به طور شبانهروزی از مادرش پرستاری کنم. من هم خیلی زود پیشنهادش را پذیرفتم، ولی او چند روز بعد از من خواست برای آن که در منزل آنها راحت باشم، به عقد موقت او دربیایم. با آنکه یعقوب همسر و فرزند داشت، به ناچار پذیرفتم تا سرپناهی برای خودم داشته باشم. اما ۳ ماه بعد از این ماجرا پیرزن فوت کرد و فرزندانش نیز منزل ارثیهای را فروختند.
در این وضعیت من دست به دامان یعقوب شدم و از او خواستم خانهای برای من اجاره کند تا با هم زندگی کنیم. اما او مرا به همراه لوازم شخصیم از خانه بیرون انداخت و مدعی شد مدت زمان عقد موقت به پایان رسیده است و دیگر هیچ تعهدی به من ندارد.
دیگر تنهاتر از همیشه بودم و جا و مکانی هم برای زندگی نداشتم. این بود که به یکی از پارکهای مشهد رفتم تا شب را در آن جا سپری کنم. در همین حال مردی به من نزدیک شد و ادعا کرد مکانی برای اقامت شبانه من دارد. من هم به خاطر نادانی و غفلت پیشنهادش را پذیرفتم و سوار خودرویش شدم تا به خانه او بروم ولی آن مرد مرا از یک جاده خاکی به بیابانهای حاشیه شهر برد و قصد تعرض به مرا داشت که تصمیم گرفتم فرار کنم ولی او خودرو را خاموش کرد و با گرفتن کیف و لوازم شخصیم مرا در تاریکی شب در بیابانها رها کرد و گریخت.
من هم نتوانستم به خاطر تاریکی هوا شماره پلاک خودرو را یادداشت کنم. مدتی در کنار جاده سرگردان بودم تا اینکه خودرویی از راه رسید و خانوادهای مرا سوار کردند و به شهر آوردند. اکنون نیز به کلانتری آمدهام تا از آن مرد شیطانصفت شکایت کنم.
با صدور دستوری از سوی سرهنگ علی ابراهیمیان (رئیس کلانتری شهید نواب صفوی مشهد) تحقیقات پلیس درباره ادعاهای این زن جوان آغاز شد.
کد خبر 849567 برچسبها خبر مهم سارق - سرقت ازدواج - طلاق حوادث ایران